با وجود راههایی که غربیها از دهه شصت قرن بیستم تاکنون پیمودهاند، کشمشهایی که زن غربی هنوز و هماکنون با آن درگیر است، خبر از پرحاشیه بودن لفظ برابری زنان و مردان میدهد، اگرچه قوانین، سیاستها و تبلیغات غرب مدعی این برابری است. این ستیزهجوییها میگوید که شنیدن لفظ برابری انسانها حتی از زبان حضرت مسیح و پس از شکوفایی مسیحیت نتوانست به بنیان عظیم مردسالاری و باورهای آن چندان تکانی بدهد، هرچند زنان برای ترویج پیام مسیح کمتر از مردان جانفشانی نکردهاند.
دو هزار سال بعد، حتی نهضت فمینیسم و همه انقلابیگریهای زنان نیز نتوانسته است بافت ظریف و بنیادین باورهای مردسالارانه را از ذهن زنان بشکافد یا بزداید.
ذهنیت مردسالاری چنان در تار و پود تفکر، سنت و کهن الگوی جامعه مردسالار تنیده که حتی زنان مدعی برابری را فریفته است و گذار از این شرایط به بازنگری درون از سوی خود زنان نیاز دارد. هشدار دیگر نگارنده خودبرتربینی زنان است؛ زنگ خطری به مراتب بزرگ برای جنبش فمینیسم که آن را به بیراهه کشانده است. واقعگراییِ این مجموعه مقالات به خواننده پیشنهاد میدهد که به گذشته، حال و آینده با دیدهای بیطرف و پیشرو بنگرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.